Azerbaijani | English | Persian | Turkish

دسته بندی وبلاگ


افزایش بازدید و رتبه سایت Evrimpalانگلیسی را مثل زبان مادری تان بیاموزید، در چهار سطح، برگرفته از آموزش فور کورنر، به همراه ترجمه فارسی و تلفظ و تمرینات. هزینه آموزش را می توانید از طریق مشاهده تبلیغات و فعالیت در وب سایت و یا از طریق بانکهای ایرانی و یا ارزهای دیجیتال بپردازید. برای مشاهده آموزش لطفا به اینجا مراجعه کنید

داستان یک روز زندگی

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پرشده بود و
تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهاي بیشتري از خدا بگیرد، داد زد و
بدوبیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد وجاروجنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان
و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.
به پر و پاي فرشتگان و انسانها پیچید، خدا سکوت کرد، کفر ورزید و سجاده دور انداخت، خدا
سکوت کرد، دلش گرفت وگریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست وگفت:
"عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادي، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را
زندگی کن. " لا به لاي هق هقش گفت: "اما با یک روز... با یک روز چه کار میتوان کرد؟... "
خدا گفت: آن که امروزش را در نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید ، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت وگفت: حالا برو و یک روز
زندگی کن.
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودي دستانش می درخشید، اما می ترسید حرکت کند، میترسید راه برود، می ترسید زندگی از لا به لاي
انگشتانش بریزد، قدري ایستاد، بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده اي دارد؟ بگذار این مشت زندگی را
مصرف کنم.. "
آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود،
می تواند بال بزند، می تواند پا روي خورشید بگذارد، می تواند....
او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما....
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روي چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی
که او را نمیشناختند، سلام کرد و براي آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد وخندید و سبک شد، لذت برد
وسرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبورکرد و تمام شد. او در همان یک روز زندگی کرد. فرداي آن روز فرشته ها در تقویم خدا نوشتند: امروز او در
گذشت، کسی که هزارسال زیست! زندگی انسان داراي طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم، اما آنچه که بیشتر
اهمیت دارد، عرض یا چگونگی آن است.
امروز را از دست ندهید، آیا ضمانتی براي طلوع خورشید فردا وجود دارد!؟

************************


خرید اول 15 هزار تومن هدیه بگیر
گلچینی از انواع محصولات از سراسر کشور
کد تخفیف با چرخونه سایت به صورت روزانه
عضویت

نظرات برای این نوشته

fatemeh
متن نظر :
زندگی را باید زیبا زندگی کرد قدر داشته هامونو بدونیم و سپاسگذار خدایمان باشیم عالی بود.